یک سال پیش،رویای دیوید اسمیت با خرید این مزرعه به حقیقت پیوست. شش ماه بعد، او درگذشت — مرگی ناگهانی و هرگز توضیح داده نشده که همسرش، اولیویا، را تنها گذاشت تا به تنهایی از تاکستان های فراموش شده و کارخانه سرکه سازی رو به زوال آنها در گوشه ای متروک از کالیفرنیا محافظت کند.
حالا، زیر بار بدهی های سنگین و خشکسالی بیرحم، اولیویا مصمم است که قبل از آنکه مزرعه کاملاً نابود شود، آن را بفروشد و هرچه باقی مانده را نجات دهد.
اما گذشته هرگز واقعاً نمیمیرد.
در یک عصر سرد پاییزی، شش نفر از دروازه های مزرعه اسمیت عبور میکنند. هرکدام دلیلی برای آمدن دارند: برخی برای کمک، برخی برای سود، و برخی برای پنهان کردن رازهایی که امیدوارند برای همیشه مدفون بمانند.
یکی از آنها دروغگو است.
یکی از آنها قاتل است.
و در میان آنها، حقیقتی تاریکتر از مرگ دیوید اسمیت خوابیده — رازی که حالا بیدار شده، و تشنهٔ قربانی دیگری است.
آمادهٔ اجرای یک شب معمایی؟
نقشها را تقسیم کنید و بازی را شروع کنید—بدون نیاز به مجری.